Samstag, 10. Januar 2009

2008-10-05


بسم الله الرحمن الرحیم
ازادافغانستان
AZAD AFGHANISTAN
خبري بولتين

چلوونکى : اجمل « شينواري»
اومۀ گڼه ١٣٨٩هجري شمسى کال د ميزان ١٤ د2008 ميلادی کال داکتوبر 5


حنيف اتمر دکورنيو چارو وزير په توګه ټاکل کېږي

زمه وال ١٣ / ٧ / ١٣٨٧ هـ ل | 2008-10-04 12:21:00 م
ولسمشر حامد کرزي په اداري چارو کې د اصلاحاتو راوستو په موخه په کابینه کې د يولړ بدلونونو راوستلو پرېکړه کړې،چې له مخې به يې دکورنيو چارو،اطلاعاتو او کلتور،قبایلو او سرحدونو چارو او پوهنې وزیران له نوي سره ټاکل کېږي.
دولسمشر دفتر ته يوې نژدې سرچينې ټول افغان ته وويل چې ددغو تبديليو له مخې ټاکل شوې چې دپوهنې وزير حنيف اتمر ته دکورنيو چارو وزارت وسپارل شي. او دهغه پرځای د کورنيو چارو اوسنی وزير ضرار احمد مقبل دپوهنې د وزير په توګه وټاکل شي.
سرچينه زیاتوي چې دغه پرېکړه ښايي همدا نن اعلان شي او دنورو وزيرانو پرېکړه به په ورځ دوو کې صادره شي.
دسرچينې په وينا ښايي دکابل والي حاجي دين محمد ته دقبايلو او سرحدونو چارو وزارت، محمد صديق پتمن ته د اطلاعاتو او کلتور او ضرار احمد مقبل ته د پوهنې وزارت وسپارل شي.
يوه بله سرچينه وايي که چېرته حاجي دين محمد ته وزارت وسپارل شي ښايي د کندهار پخوانی والي اسدالله خالد دکابل دوالي په توګه وټاکل شي


بخش دوم و آخر: اشداون; چیزی را که من به گوردن براون گفتم
"گزارشگر: دانیال کورسکی/ برگرداننده: انجنیر محمد اسحاق" آنچه که در باره عوامل رسیدن به این وضعیت گفتیم نیز بسنده است.
سوال اساسی این است: اکنون چه باید کرد؟
آیا از مشکلاتی که در اثر اشتباهات خود، ما در آن غرق شده ایم می توان خود را بيرون کشید؟ اگر پاسخ مثبت باشد این کار را چطور می توان انجام داد.
من به این باورم که کار تغییر مسیر اوضاع هنوز شدنی است. ولی این کار وقتی صورت گرفته می‌تواند که ما یک برنامه واضح و برخورد همآهنگ داشته و همین حالا دست به کار شویم.
این کار با فهم یک سلسله مسایل اساسی که برنامه تغییر اوضاع بالای آن استوار خواهد شد، آغاز می یابد:
 ما باید بالاخره مسئله فاجعه بار عدم همآهنگی بین المللی در افغانستان را حل نماییم. این مسئله بیشتر از همه مسئول ناکامی ما در افغانستان بوده است. تعیين سفیر کای ایده به حیث نماینده ملل متحد در افغانستان یک قدم در جهت درست بوده است. اما جامعه بین المللی به شکل خطرناکی دچار چند دستگی اند. هر سازمان نماینده ملکی مستقل خود د را داشته و به صورت کل همآهنگی پر مفهوم و قابل تذکر ی میان آنها وجود ندارد.
تا اکنون این وضعیت در بخش نظامی نیز حکم فرما است. ساختار فرماندهی نظامی در افغانستان مشابه به ساختار فرماندهی نظامی است که منجر به شکست در سومالیا گردید و این موضوع در فلم " بلیک هاک داون" به خوبی به تصویر کشیده شده است. ساختار فرماندهی نظامی در افغانستان ماننده کاسه سپگتی ( مکرونی رشته ای) است که در آن خطوط قومانده باهم گره خورده و ساحه صلاحیت میان عملیات نیرو های امریکایی زیر نام رمزی "آپریشن اندیورنگ فریدم"، عملیات ناتو تحت نام آیساف، نیروهای ویژه امریکا، که تنها به فرماندهی نیروهای ویژه امریکا در تمپای فلوریدا گزارش می دهند، و بسیاری از عملیات تاریک دیگر که از سوی نیروهای استخباراتی غربی به راه انداخته می شود، مغشوش است.
در حال حاضر کشور هایی که نیرو در افغانستان دارند از عینک خود به افغانستان می‌بینند. انگلیس تنها در باره هلمند، هالیند در باره ارزگان و جرمنی در مورد کندز فکر می کنند.
در نتیجه، کدام ستراتیژی سیاسی-نظامی افغانستان شمول که مورد توافق همه نیرو های خارجی باشد وجود نداشته و امکانات ایجاد چنین چیزی نیز موجود نیست.
جای تعجب نخواهد بود اگر در این وضعیت روش همآهنگی برای ارایه کمک های بین المللی به افغانستان وجود نداشته باشد. وضعیت کمک رسانی بین المللی به افغانستان مشابه به آن دعوت هایی است که در آن شرکت کنندگان هر کدام غذا با خود می آورند تا با دیگران شریک کنند. به همین گونه هر کشور کمکی می کند که به فکر خودش به افغانستان مفید است، بدون در نظر داشت این که به این کمک در افغانستان ضرورت است یا خیر و یا این که این کمک با کمک های دیگر ربطی دارد یا خیر.
همچنین این غلط فهمی وجود دارد که کشتن شورشی ها باعث خاموش شدن شورش خواهد شد. این برداشت درستی نیست. پیروزی های تکتیکی باید با معرفی اداره حکومتی بهترو بهبود در وضع زندگی مردم تعقیب شود. به جای توسعه نهاد های خارجی برای توسعه افغانستان، باید نهاد های افغانی را توسعه داد تا بعد از خروج ما از این کشور خلای خطرناک ایجاد نشود.
 نهایتاً این که ما باید دید کاریکاتوری خود در مورد طالبان را کنار بگذاریم. آنها القاعده نیستند. آنها اکثراٌ نشنلست، محافظ کار، اسلاميست می‌باشند. با در نظرداشت تاریخچه مداخلات خارجی در گذشته و نیرومندی اسلام در میان مردم عادی، شورش تنها توسط کسانی شکست داده خواهد شد که ملی و اسلامی باشند.
کار دیگری که باید انجام شود عبارت است از ارزیابی داشته های مفید ما و طالبان است تا از اولی استفاده برده شده و دومی را تضعیف نماییم.
ما ناتو و شرکای افغان ما سه نقطه قوت داریم که می توان روی آن حساب کرد: افکار عامه مردم افغانستان، منابع مالی زیاد و یک رییس جمهور جدید در امریکا.
به صورت عموم طالبان در میان مردم از محبوبیت برخوردار نبوده و در این کشور علاقه فراوان برای صلح موجود است.
کشور های عمده کمک دهنده، به صورت خاص ایالات متحده امریکا، اکنون مقداری از منابع لازمی را فراهم می نماید.
یک اداره جدید، به خصوص اداره تحت ریاست اوباما، می تواند مسیر امور را تغییر داده و دلچسپی امریکا به افغانستان را افزایش دهد.
در عین زمان طالبان از چهار نقطه قوی برخوردار اند: ترور، زمان، داشتن پناه گاه و نا رضایتی (مردم).
آنها از تکتیک های تروريستی استفاده موثر می نمایند.
آنها به این باور اند که نسبت به حضور نیروهای خارجی در افغانستان عمر طولانی تر دارند و مردم گمان می کنند که آنها راست می گویند.
آنها در مناطق نیمه آزاد تحت اداره حکومت مرکزی پاکستان، که بنام "اف، تی ای" مشهور است و در ایالت بلوچستان پناه گاه دارند. از این پناه گاه آن ها عملیات خود را طراحی نموده آمادگی گرفته و خود را اکمال می کنند.
آنها از نا رضاییتی مردم در برابر حکومت افغانستان، که فاسد و بی کفایت تصور می شود، و از سرعت کند پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی بهره برداری می کنند.
به اساس این برداشت ها و از ارزیابی تناسب قوت های هردو طرف می توان یک ستراتیژی جدید را تدوین کرد.
پلان مذکور به شکل ذیل خواهد بود.
این پلان از سه بخش متشکل گردیده است. یکی مربوط منطقه می شود و دیگری به جامعه بین المللی . بخش سوم این است که ما و شریک ما دولت افغانستان در عمل چه کار هایی را در این کشور انجام دهیم.
اول بعد منطقوی: این بعد اکثراً نادیده گرفته شده است. می توان استدلال کرد که این عمده‌ترین بخش است.
یکی از درس های عمده در مورد بازسازی موفقانه بعد از جنگ این است که نمی توان یک دولت ناکام را بر پا ایستاده نمود. اگر همسایه های آن بخواهند آن را از هم بپاشند. به صورت خلص نقش همسایه ها بسیاری تعیين کننده است. باید به منافع مشروع آن ها توجه کرد و آنها را بخشی از راه حال ساخت.این کار در افغانستان کاملاً از نظر انداخته شده است.
چیزی که اکنون به آن نیاز است، اگر بخواهیم تحرکی در افغانستان ایجاد کنیم، باید به یک موافقت نامه منطقوی نظیر قرار داد صلح دیتون دست بیابیم. در این قرار داد تمام بازیگران منطقوی به خصوص ایران باید شرکت داشته باشد. این موافقت نامه مثل قرارداد دیتون از سوی قوت های خارجی مانند امریکا، روسیه و حتی به نظر من چین تضمين شود. در شرایط دیگر من نام هندوستان را در این فهرست شامل می کردم؛ اما به خاطر حساسیت ها در رابطه با افغانستان این کار ممکن نیست. ما باید به این مسئله عادت کنیم که مداخلات بین المللی در آینده نباید کاملاً یک پروژه غربی باشد. به خاطر این که این مداخلات از پشتیبانی سیاسی و مادی، منابع مالی و نظامی ضروری برای پیروزی ، جامعه جهانی برخوردار باشند، این مداخلات نمی توانند تنها به پشتیبانی نیرو های سابق جهانی متکی بوده، بلکه برخی نیرو های جدید نیز در آن باید سهیم ساخته شوند. اگر گفته شود، چرا نیرو های جدید این کار را بکنند؟ پاسخ من این است که آنها از قبل این کار را می کنند. نسبت نیروهای چینی و امریکا که تحت قومانده ملل متحد ایفای وظیفه می کنند 1700 و 11 است. (چین 1700، امریکا 11 نفر)
با در نظرداشت مشکلات موجود با روسیه دستیابی به چنین یک موافقت نامه منطقوی خالی از اشکال نیست. اما فکر می کنم. چین بخاطر مشکلات در تبت آرزومند شرکت در آن خواهد بود. همچنین ایران شاید علاقمند بی ثباتی دوامدار در سرحدات خود نباشد. رییس جدید امریکا شاید قادر به انجام این کار باشد. با در نظر داشت اظهارات شجاعانه اوباما در مورد ضروت کثرت‌گرایی بین المللی و باز کردن باب مذاکره با دشمنان دیرینه امریکا، او شاید یگانه فردی در جهان باشد که بتواند چنین چیزی را عملی کند.
بخشی از این دید منطقوی ایجاد این تفاهم خواهد بود که کلید امنیت در جنوب افغانستان در کابل نه بلکه در اسلام آباد قرار دارد. یک موافقت‌نامه منطقوی راه را برای کشور های اسلامی باز می کند تا به پاکستان را در بستن پناه گاه های تروریستی در خاک خود و معرفی اصلاحات سیاسی در مناطق مرزی کمک کنند. این کار همراه خواهد با کمک توسعوی بین المللی بیشتر برای این مناطق.
در عین زمان جامعه بین المللی موجود در افغانستان باید کار های خود را منظم نماید. این کار به چهار چیز نیاز دارد.
اول اینکه ما باید بر سر یک ستراتیژی توافق کنیم. حتی یک ستراتیژی غلط بهتر از وضع فعلی خواهد بود که ستراتیژی ای وجود ندارد.
دوم اینکه ما به "کای آیدی" یا هرکس دیگر را که به حیث مسئول تلاش های بین المللی انتخاب می کنیم، صلاحیت کافی بدهیم تا کار ها را همآهنگ نماید، مخصوصاً وقتی مسئله مربوط به کمک های جامعه جهانی به افغانستان می گردد.
سوم اینکه ما باید مشکلات موجود در طرز قومانده فعلی نیرو ها در افغانستان را حل نموده و فعالیت های نظامی خود را با اهداف سیاسی خود همآهنگ کنیم. عملیات ما بر اساس معیار های خود ما عیار گردد، تا فرق آن با تکتیک های تروریستی به کار گرفته شده از سوی افراطی ها برجسته گردد. این بدان مفهوم است که ما باید تلفات ملکی از ناحیه بمباران هوایی را پائین آورده میکانیزم تحقیق در مورد این نوع تلفات ملکی، حسابدهی و پرداخت غرامت را بهبود ببخشیم. همچنین ما باید از نفوذ خود استفاده نموده تا از تجاوز پولیس ملی و سایر ارگان های امنیتی افغانستان به افراد ملکی جلوگیری نماییم.
چهارم اینکه ما باید به توجه خود را به برای دست یابی به اولویت هایی که در ستراتیژی پیشبینی شده متمرکز کنیم. هر وقت که صدر اعظم ما در مجلس نمایندگان سخن می گوید، سخنانش واضح نیست، بلکه سردر گم است.
چنین معلوم می شود که پاسخ او به این حقیقت که ما جنگ را در افغانستان در حال باختن هستیم این است که باید بیشتر بجنگیم:
جنگ علیه طالبان
جنگ علیه مواد مخدر
جنگ علیه فقر
جنگ علیه رواج های سنتی و قدیمی افغانستان
ما همزمان نمی توانیم، این جنگ ها را به راه بیندازیم.
ما نمی توانیم زن های افغانستان را "آزاد کنیم" مگر این که قبلاً حکومت قانون را به صورت موثر آن ایجاد کرده باشیم. اگر بخواهیم از پشتیبانی دهقانان در جنگ علیه طالبان بهره مند باشیم، نمی توانیم دهقانان افغانستان را به خاطر جنگ علیه مواد مخدر فقیر تر بسازیم.
در مدت زمانی که ما می خواهیم وضعیت را دگرگون کنیم، نمی توانیم افغانستان را از فقر نجات دهیم.
داشتن اولویت های زیاد به مفهوم نداشتن اولویت است.
وقتی که من برای ماموریت (پیشنهادی) برنامه ریزی می کردم سه اولویت کاری برای خود تعيین کرده بودم و در نظر داشتم تا تمام اراده سیاسی و منابع مالی موجود را برای دستیابی به آن ها به کار بگیردم.
اولویت اول امنیت بود
من در اینجا فقط در باره امنیت نظامی صحبت نمی کنم؛ این امنیت بشری است که بیشتر از همه اهمیت دارد. این به مفهوم تهیه و تدارک ضرورت‌های اساسی افغان ها، مانند برق، حکومت قانون،حکومت موثر، فرصت زندگی در اقتصاد در حال توسعه که بخش عمده آن را زراعت تشکیل می دهد. تا وقتی ما این ضرورت های اساسی را تأمین نکنیم، زمینه استخدام مردم به حیث جنگجوی طالبان وجود خواهد داشت.
این بدان مفهوم است که همآهنگی بیشتر و نزدیک میان بخش های ملکی و نظامی بوجود آید. این کار درست نیست که عساکر در جنگ علیه طالبان برنده شوند، ولی تیم بازسازی ملکی در بهبود وضع زندگی مردم پس از جنگ کار بموقع انجام ندهد.
ما انگلیس ها عادت کرده ایم تا در باره مهارت‌های خود در این مورد از خود راضی بوده و فکر می کنیم متحدین امریکایی ما در استفاده از نیرو با مهارت عمل نمی کنند. اما تکتیک های ضد شورشی ای که امریکا اکنون به کار می برد از بهترین شیوه های متداول است، این گفته از همه بیشتر در مورد بهبود وضعیت زندگی افراد ملکی بعد از هر عملیات نظامی صدق می کند. اما مسئله اساسی ایجاد تیم های بازسازی ولایتی (پی. آر.تی) بین المللی نیست. باید تیم های افغانی برای انجام این کار گماشته شوند. تا وقتی ما این کار را نکنیم، پس از خروج خود از افغانستان خلا ایجاد نموده و کار ها دوام پیدا نمی کنند.
ما باید به امنیت از زاویه سیاسی نیز نظر بیفگنیم. ایجاد تفرقه میان طالبان از طریق جذب افراد معتدل آنها طریقه به مراتب بهتراز نابودی آنها توسط بمباران و کشتار افراد آن هاست.
اولویت دومی ما باید ایجاد اداره سالم باشد
تا زمانی که ساختار های دولت افغانستان را تقویه نکرده باشیم، از آن ها خواسته نمی توانیم تا کار بیشتری انجام دهند. تا دولت نتواند ضرورت های مردم را تامین کند، نه ما و نه دولت می تواند افغان ها را به قبول این مطلب تشویق کنیم که برای آینده افغانستان حکومت کابل بهتر از طالبان است.
اما در این جا ما با یک انتخاب مشکل مواجه خواهیم شد.
نظر به قانون اساسی افغانستان این کشور دارای یک سیستم حکومت متمرکز است. اما در عمل این کشور بسیار غیر متمرکز است. پس ما کار را از كجاي اداره سالم آغاز کنیم؟
پاسخ این است که ما کار را در سطح پائین با در نظرداشت ساختار های قبایلی افغانستان آغاز کنیم. همچنین ما باید کار ها را بر اساس موقعیت جغرافیاتی درجه بندی کنیم. باید بی پرده گفت که ما توقع دست آورد قابل ملاحظ علیه شورشی ها در جنوب در آینده نزدیک داشته نمی توانیم. ضرورت عاجل این است تا از توسعه شورش به مناطق دیگر جلوگیری کنیم. این بدان مفهوم است که ما اولویت را برای ولایات نا امن قایل شویم تا از سقوط شان به طالبان در ماه های آینده جلوگیری نماییم.
اولویت سوم ما مرتبط ساختن اولویت های یک و دو می باشد.
با مرتبط ساختن این دو حکومت قانون از سیستم قضایی گرفته تا پولیس و ساختار های امنیتی و کود جزا نیرو مند می گردند.
تا زمانی که حکومت قانون حاکم نشده و مفسدین به محاکمه کشانیده نه شده، به خصوص آنهایی که در رده هایی بالایی ساختار قدرت قرار دارند، دیموکراسی محفوظ نخواهد بود، حکومت مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت، اقتصاد بهبود نخواهد یافت و امنیت شهروندان عادی تأمین نخواهد شد.
آیا چنین یک ستراتیژی با مشخصه های منطقوی، بین المللی و داخلی اش می تواند وضعیت را دگر گون کند؟
این یگانه مرمی است که در جاغور تفنگ باقی مانده است. اگر این ستراتیژی از پشتیبانی رئیس جمهور آینده امریکا برخودار شود، شاید موفق شود.
اما انتخابات در امریکا یگانه انتخاباتی نیست که ما باید آن را تحت نظر داشته باشیم.
امکان این می رود که سال 2009 شاهد برگذاری انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان نیز باشد.
همه شواهد دال بر آن است که رییس جمهور کرزی، که برخی فکر می کنند بعضی از پالیسی هایش بیشتر از منافع قصیر المدت انتخاباتی رنگ می گیرد تا منافع طویل المدت افغانستان، در حال از دست دادن پشتیبانی مردم است. امکان آن می رود که رئیس جمهور آینده افغانستان از جمله غیرپشتون ها انتخاب شود. این کار امکان نا آرامی های جدی را در پی داشته و حتی منجر به جنگ خانگی مجدد خواهد شد.
لیکن هرکسی که رییس جمهور شود بهتر است که او در یک خلا به کار آغاز نکند بلکه یک ستراتیژی کاری ای با خود داشته باشد که از حمایت امریکا، جامعه جهانی و کشور های منطقه برخوردار باشد.
وضعیت فعلی در افغانستان واقعاً خطرناک است.
چیزی که مهم این است که ما چه می کنیم. اقدامات ما بر ناتو، برای امنیت داخلی انگلیس، برای امنیت این منطقه متشنج و از همه مهمتر برای رنج های طولانی مردمان عادی افغانستان جنگدیده اثر می افگند.
ما در مرحله آخرین چانس خود قرار گرفته ایم. اگر اکنون در افغانستان دست به کار نشویم، چانسی در آینده وجود نخواهد داشت. این توسعه برای همه ما درد آورد خواهد بود. پایان



دافغانستان داوبواوبریښناوزیروایې حکومت کي دمجاهدینوونډه لږاودنړیواله ټولني په حضوراوکړنه یې نیوکه کړي دا او په دې کله شنونکي اوخلک څه وایی زموږ همکار دشرفیار نور راپور راکوي
اسمعیل خان دافغانستان داوبواوبریښناوزیرپه داسي حال کي چه دهرات رباطسنګي اوکشککهنه اولسوالیوکي یې دبریشنادوه بیلابیلي پروژې تربشپړیدووروسته پرانستلې مناسبتي غونډه ته یې په خبروکي دکرزی په مشرتابه حکومت کي دمجاهدینوونډه کمزوری وبلله زیاته یې کړه دملک اوسنۍ کړکیچن حال یواځي دمجاهدینوپه مرسته ختمیدلی شي.
((که چیری کارونوکي مجاهدینوته ونډه اوصلاحیت ورکړل شي هیوادکي به داروانه جګړه ختمه شي)).
ده دنړیواله ټولني په کړیوکارونوهم نیوکه وکړه ویویل بهرني مرستندویه ملکونه دلته دخلکواوحکومت دصلاپرته کارونه کوي.
اسمعیل خان چه دهرات پخوانی والي دی دلته یې لاهم یوه ډله خلک دامیرصاحب په نوم سره بولي ځکه یې نودمجلس ګډونوالوپه تکبیرویلوسره دخبروهرکلی وکړ.
مګرهغه یوشمیرخلک چه لوستي یاملي ګټوسره بلدیت لري داډول ویناوي دهیوادپه ګټه نه بلکي برخلاف جنجال خیزه بولي یوقومي مشرچه دنوم له څرګندولوسره علاقه نلري په ټیلفون پرکرښه راته وویل داډول خلک داولس پوروړي دبشردحقونوناقیضین اودمحکمې وړدي.
دافغانستان دسیاسي چارو یو کارپوه دبېنوا ویب پاڼي د دې پوښتني په جواب کي چي دکورنۍ جګړې اصلي لوبغاړي سیاف او اسمعیل غوندي کسان ولي په حکومت کي دونډي غوښتني کوي ؟ وویل :
ښکاره خبره ده چي هغه مجاهدین چي دنړیوالو جنګي جنایتونو او کورنۍ جګړې په جرمونو ککړ دي له دې لیاري ځان نړیوالو ته ملي ښکاره کول دي زه نه پوهیږم ددولت ټول لوړ پوستونو د همدوې په لاس کي دي خوبیا هم دمجاهدینو دلازیاتي ونډي نارې وهي . که موږ وګورو اسمعیل خپله د دولت یو وزیر دی .
داوبوابریښناوزیرپه داسی حال کی داخبری کوی چه دافغانستان حکومت مخالفوطالبانوته دسولي وړاندیزکړی اونتایجوته یې خلک هیله من دي مګرپه داډول ویناو یوشمیردنظرخاوندان وایي ملت ته ګټه نه بلکې دسولي نازک بهیرټکنی کولی شي
بېنوا خبري څانګه ـ کندهار

رییس جمهورعراق : توافق برای خروج نیروهای امریکایی ازعراق حاصل شده است
جلال طالبانی رييس جمهور عراق تاكيد كرد: توافق اوليه براي خروج نيروهاي آمريكايي از عراق در پايان سال جاري، حاصل شده است. رييس جمهورعراق، در گفت‌وگو با روزنامه‌ي الحيات اظهار داشت: توافق اوليه در زمينه خروج نيروهاي آمريكايي از بغداد و ديگر شهرهاي عراق در پايان سال جاري صورت گرفته و اين نيروها در پايگاه‌هاي ويژه كه بر اساس توافق عراق و آمريكا است مستقر خواهند شد. طالباني با اشاره به حضور نيروهاي آمريكايي در عراق تا سال 2011 گفت: ايراني‌ها به خوبي اين ضرورت را درك خواهند كرد. وي عنوان داشت: ايران و آمريكا تمايل دارند به توافقنامه‌اي در خصوص اوضاع امنيتي در عراق دست يابند و ايراني‌ها آماده بهبود روابطشان با آمريكا هستند. رييس جمهور عراق اخبار مبني بر اينكه بارك اوباما.....

نامزد دموكرات‌ها براي احراز پست رياست جمهوري آمريكا، از دولت عراق خواسته است كه توافقنامه امنيتي دو جانبه را با دولت جورج بوش امضا نكند، رد كرد و گفت: ما با اوباما اصلا در اين باره مذاكره نداشتيم و بارك اوباما تنها به بيان سياست‌هايش براي ما و بررسي مساله خروج نيروهاي آمريكايي از عراق پرداخت و اينكه بايد در خصوص خارج ساختن نيروها به نظرات فرماندهان نظامي ميداني آمريكا توجه داشت.
وي عنوان داشت: اوباما گفته است كه در تلاش است تا در خصوص باقي ماندن دو نيروي ضد ترور و نيروي آموزش اردوی عراق با عراقي‌ها توافق حاصل شود.
طالباني در بخش ديگري از سخنان خود گفت: آيت‌الله العظمي سيستاني از مراجع تقليد شيعه در عراق نعمتي براي عراقي‌هاست.
وي هم چنين به بررسي مشكلات ميان دولت عراق و شوراهاي بيداري پرداخت و گفت: بايد هر چه سريعتر مشكل دو طرف حل شود.
وي عنوان داشت: ايران و سوريه در حال حاضر مانع نفوذ شبه نظاميان به داخل عراق مي‌شوند و عراق با سوريه در حال بررسي اجراي طرح خط لوله‌هاي نفتي عراق است كه تا طرابلس در لبنان كشيده شده است.


سکوت آمریکا در مورد 'لغو برنامه گشایش دفتر در تهران'

خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داده است که دولت آمریکا از طرح گشایش دفتر حفاظت منافع در تهران منصرف شده است اما کاخ سفید در بیانیه ای از تایید تا تکذیب این گزارش خودداری کرد.
آسوشيتدپرس روز شنبه به نقل از دو مقام آمریکایی که نخواستند نامشان فاش شود گزارش داد که دولت جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا، از فکر اعزام ديپلمات به تهران منصرف شده است.
به گفته این دو مقام نگرانی از تاثیر این تصمیم بر انتخابات داخلی آمریکا از دلایل عمده لغو این تصمیم بوده است.
این خبر که دولت آمریکا در حال بررسی افتتاح دفتر حفاظت منافع در ایران است اولین بار در ماه ژوئن در ستون آزاد واشنگتن پست فاش شد و منابع موثقی بعدا وجود چنین بحثی در داخل دولت آمریکا را تایید کردند.
روزنامه گاردین کمتر از یک ماه بعد در گزارشی نوشت که تصمیم به گشایش دفتر حفاظت منافع آمریکا در تهران تا اواخر اوت اعلام می شود.
همان زمان اظهارات محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران که گفته بود ممکن است در آینده نزدیک گفتگوهایی با آمریکا اتفاق بیافتد، گمانه زنی ها را در این زمینه تقویت کرد.
اما دولت آمریکا هرگز رسما آن خبر را تایید نکرد و اکنون در مقابل خبر لغو این تصمیم نیز سکوت اختیار کرده است.
سکوت
گوردون جاندرو سخنگوی کاخ سفید در پاسخ به سوالات در این باره تنها گفت: "من از اظهار نظر درباره تاملات داخلی (دولت بوش) خودداری می کنم، اما آمریکا به گسترش تماس ها با مردم ایران علاقه مند است و ما این هدف را از طریق برنامه های متنوع فرهنگی و آموزشی دنبال می کنیم."
با این حال او بار دیگر تاکید کرد که اگر ایران قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل را اجرا و غنی سازی اورانیوم را متوقف کند، آمریکا حاضر به برقراری تماس در سطح عالی با ایران خواهد بود.
آسوشیتدپرس به نقل از منابع خود در دولت آمریکا نوشت که دولت بوش نگران بود در صورت اعلام تصمیم گشایش دفتر در تهران، دست باراک اوباما نامزد دموکرات ها در انتخابات نوامبر، تقویت شود.
سناتور باراک اوباما خواهان مذاکره رو در رو با ایران است، درحالی که موضع جان مک کین نامزد جمهوری خواهان در این مورد مبهم است.
هرچند سناتور مک کین همواره در طول مبارزات انتخاباتی سناتور اوباما را به خاطر تمایل به گفتگوی مستقیم با سران کشورهایی چون ایران محکوم می کرد اما به گزارش روزنامه فاننشال - شماره روز 29 سپتامبر - وی گفته است که در صورت پیروزی در انتخابات به وزیر خارجه خود اجازه خواهد داد درباره برنامه اتمی ایران با مقام های این کشور گفتگو کند.
آن طور که خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داده دولت آمریکا همچنین به این نتیجه رسیده که تاسیس دفتر حافظت منافع در تهران می تواند ایران را به ادامه برنامه غنی سازی اورانیوم تشویق کند.
آمریکا روابط دیپلماتیک خود با جمهوری اسلامی را در آوریل سال 1980 قطع کرد و از آوریل سال 1981، ارتباط رسمی دیپلماتیک بین دو کشور از طریق بخش حفاظت از منافع آمریکا در سفارت سوئیس در تهران و بخش حفاظت از منافع ایران در سفارت پاکستان در واشنگتن صورت می گیرد.
در حالیکه دفتر حفاظت از منافع ایران در واشنگتن دارای کارمندان ایرانی است و به امور کنسولی از جمله صدور روادید نیز رسیدگی می کند، بخش حفاظت از منافع آمریکا در تهران کارمندان آمریکایی ندارد و خدماتی که ارائه می دهد شامل صدور روادید نیست و شهروندان ایرانی برای این منظور به سفارتخانه های ایالات متحده در سایر کشورها مراجعه می کنند.






لغو مراسم امضای همکاری هسته ای هند و آمریکا


کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا برای مذاکره درباره توافق همکاری های هسته ای غیرنظامی، بین این کشور و هند وارد دهلی شده است.
در حالی که قرار بود امروز مراسم امضای موافقت نامه مورد بحث در دهلی برگزار شود، مقامات هند اعلام داشتند که این برنامه لغو شده است.
خانم رایس پیش از رسیدن به این کشور گفته بود که هنوز برخی جزئیات نیاز به مذاکره دارد.
بر اساس توافق انجام شده شرکت های آمریکایی قادر خواهند بود که سوخت هسته ای و تکنولوژی به هند بفروشند و بدین ترتیب سه دهه ممنوعیت تجارت هسته ای با هند برداشته خواهد شد.
در عوض هند راکتورهای هسته ای خود را که برای تولید انرژی به کار می برد، به روی بازرسان بین المللی خواهد گشود.
خبرنگار بی بی سی در دهلی می گوید این قرارداد می تواند هند را تبدیل به مهم ترین متحد آمریکا در آسیا کند.
دولت هند می گوید که این قرارداد برای برآورده کردن نیازهای انرژی این کشور حیاتی است اما منتقدان می گویند که این اقدام تلاشهای انجام شده برای کنترل تکثیر تسلیحات هسته ای را خنثی می کند.
خانم رایس در مسیر سفر خود به دهلی گفته بود که هنوز مطمئن نیست این قرارداد در این سفر امضا شود اما افزوده بود که قصد دارد این مسئله را تمام کند و برای پیشبرد رابطه با هند که "پیشرفت فوق العاده" ای کرده، تلاش کند.
مانموهان سینگ، نخست وزیر هند می گوید که این قرارداد به هند کمک می کند تا خود را از "محدودیت های مربوط به محرومیت از تکنولوژی که 34 سال ادامه داشت، خلاص کند."
کیم قطاس، خبرنگار بی بی سی در واشنگتن می گوید که دولت بوش تلاش زیادی کرد که این توافقنامه را به تصویب کنگره برساند اما نمایندگان کنگره در آن تغییراتی دادند که ممکن است به مذاق هندی ها خوش نیاید.


Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen

Follower